بررسی جایگاه تراژدی در دوره رمانتیسم
پایان نامه
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده سینما و تئاتر
- نویسنده سعیده رامز
- استاد راهنما شهرام زرگر
- تعداد صفحات: ۱۵ صفحه ی اول
- سال انتشار 1390
چکیده
این که آیا تراژدی حقیقتا در دورهی رمانتیسم از بین رفته است یا نه و این که اگر از بین نرفته پس چرا دیگر اثری با نام مشخص تراژدی تولید نمیشود و هیچ نویسندهای اثر خود را رسما تراژدی نمینامد، پرسشهایی هستند که نگارندهی این تحقیق به دنبال پاسخی برای آنهاست. به این منظور ابتدا مفهوم تراژدی، چیستی و چگونگی خلق آن در خاستگاه اولیهاش یونان باستان مورد بررسی قرار میگیرد. در وهلهی دوم بحث مکتب رمانتیسم است که در دو قرن هجدهم و نوزدهم در ادبیات کشورهایی چون فرانسه، انگلستان و آلمان و نیز در ایتالیا و آمریکا نقش انکارناپذیری دارد، مکتبی که نظر بسیاری از شاعران، نویسندگان و اندیشمندان اعم از سنتی و متجدد را به خود جلب نمود و در این مسیر رقیب سرسختی چون نئوکلاسیسم را پیش روی خود داشت. بنابراین برای روشنتر شدن جریان فکری رمانتیسم ابتدا باید بررسی کرد که نئوکلاسیسم چه میگوید و چرا رمانتیسم این سخنان را تاب نمیآورد. یافتهها و بحث این پژوهش به بررسی تقابل این دو مقوله و دیدگاههای مخالف و موافق رمانتیکها درباره تراژدی اختصاص داده شده و نیز مسالهی شکلگیری گونههای جدید نمایشی در دوره رمانتیسم و احتمال تبلور و یا اضمحلال تراژدی در آنها مدنظر قرار گرفته است. نگارنده این پژوهش در پایان بحثهای تئوریک فصل سوم این فرضیه را مطرح میکند که تراژدی رمانتیک یا به قولی تراژدی مدرن را نمیتوان صرفا به دلیل مشکلات ساختاری آن از دایرهی تراژدی خارج ساخت و با یک مقایسهی سادهی کیفی نمیتوان به این نتیجه رسید که این گونهی ادبی مرده است، چرا که نوعهای ادبی نمیمیرند: ممکن است در محاق واقع شوند یا نوعهای دیگری که بیشتر باب روزند آنها را تحت الشعاع قرار دهند، ولی ماندگارند، تداوم مییابند، و با چهارچوبها و تکیهگاههای خود منتظر ظهور قریحهی تازهاند. مصداق بارز این سخن شکوفایی مجدد تراژدی در دورهی الیزابت و ظهور استعدادهایی چون شکسپیر است. البته پس از این دوران تراژدی تا مدتها فرصت خودنمایی چندانی نیافت تا آن که در دورهی رمانتیسم این فرصت نسبتا ایجاد شد، اما تفاوتی که این دوره با دورههای پیشین داشت، حضور و آشتی طبقهی متوسط جامعه با تاتر و رونق تراژدی مردمی بود، تراژدی که قهرمانانش در مقایسه با قهرمانان پرهیبت تراژدیهای اشرافی به نظر برخی کوچک و حتی گاه بیارزش میرسیدند. اما همین تراژدیها بود که هنر درام نویسی عصر مدرن را شکل داد. در واقع شاید بتوان گفت که ملودرام موقر یا همان تراژدی مدرن از تلفیق سنتهای کمدی و تراژدیهای گذشته به وجود آمد. با تلاش درام نویسان رمانتیک تراژدی با گونهی جدید ملودرام پیوند خورد و همین پیوند بود که زنجیرهی اتصال و پیوند گونههای مختلف ادبی را تکمیل کرد کرد و در قالب نوع ادبی جدیدی به نام سینما و حتی تلویزیون درام پانصد سال قبل از میلاد را به شکلی مدرن به فرهنگ مردمان این روزگار پیوند زد.
منابع مشابه
بررسی تراژدی یونان باستان و تراژدی مدرن از منظر هگل
این مقاله میکوشد از میان آرای متعدّد هگل، دربارۀ هنر و زیباییشناسی، به بررسی تراژدی یونان باستان و تراژدی نوین (مدرن) بپردازد. به طور کلّی تراژدی از نظر هگل عبارت است از گونهای درام که در آن برخورد و تصادم میان دو موضع رخ میدهد؛ دو موضعی که هر یک به خودی خود از حیث اخلاقی موجّهاند. در پایان تراژدی، این تصادم بهطریقی رفع میشود. در این میان تراژدی یونان باستان و تراژدی نوین که یکی به دورۀ کل...
متن کاملبررسی جایگاه هنر دوره صفوی
عصر بالندگی و شکوفایی هنر ایران دوران سلجوقی و ایلخانی است و در زمان تیموریان به اوج می رسد. در حالی که از گذشته تاکنون مطالب بسیاری در مدح و ستایش صفویان گفته شده که بیشتر جنبه سیاسی دارد تا تحلیل و بررسی جدی در زمینه فرهنگ و هنر. تمرکز و یکپارچگی سازمان دولت صفوی باعث شد تا جمیع هنرها رونق گرفته و تولیدات فراوانی در تمامی زمینه های هنری انجام شود و بدین گونه بود که هنرها در این عصر به جهت کم...
متن کاملبررسی جایگاه علم طب و طبابت در دوره ناصری
علم پزشکی در عصر ناصری به علت چالشهای سیاسی- اجتماعی اهمیت زیادی پیدا کرد. از یک طرف حاکمان وقت به این فکر افتادند که برای حفظ جمعیت نخبه نظامی و دیوانی، سلامت عمومی در کشور را ارتقا بخشند و از سویی دیگر ورود پزشکان خارجی به ایران، این فکر تقویت شد. به دین ترتیب در حکومت ناصرالدین شاه، علم پزشکی از طریق تأسیس مدرسه دارالفنون، استخدام پزشکان خارجی و چاپ و نشر کتب طبی توسط پزشکان ایرانی گسترش یا...
متن کاملبررسی جایگاه زن در نهاد خانواده ی دوره ی ساسانی
در دورهی ساسانی، آیین زرتشتی چهارچوب روابط بین تمامی اعضای خانواده را مشخص نموده بود. پدر به عنوان که خدا یا رئیس خانواده در نهاد خانواده راس قرار داشت. تمامی اعضای خانواده موظف بودند از وی فرمانبرداری نمایند. در مرتبهی پایینتر، زن یا کدبانو قرار داشت. کدبانو موظف بود کارهای داخل خانه را انجام دهد، از فرزندان و سایر اعضای خانواده سرپرستی نماید و در اقتصاد خانواده که شامل کار در مزارع و یا نگ...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
نوع سند: پایان نامه
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده سینما و تئاتر
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023